الجواب وبالله التوفیق
براساس عقیده اهل سنت و جماعت، برزخ از صریح آیات و احادیث ثابت است، همچنین روایاتی که بیانگر احوال و اوصاف اهل بهشت و جهنم هستند ثبوت دارند، اگر چنانچه کسی از مجموع این روایات چنین احساس کرده که در میان آنها تعارض وجود دارد و برای دفع آن، به ناچار یک طرف قضیه را باید انکار نمود، ابتدا باید عرض کرد که این اشکال در واقع تعارض حقیقی نیست، بلکه به ظاهر در آن تعارض دیده میشود، که با توجیه و تفسیر درست، و بیان داشتن حقیقت و واقعیت، شبهه از آن دفع میگردد. زیرا آنچه را که شارع بیان میکند عین حقیقت و واقعیت هست، وگفته رسول خدا صلی الله علیه وسلم گفتهی الله متعال هست [وما ینطق عن الهوی إن هو إلا وحي یوحی].
در مسئلهی مذکور شبههای که وارد شده از همین قبیل میباشد، معترض که با بیان روایات صنف دوّم، یعنی روایاتی که بیانگر احوال اهل جهنم یا بهشت هست، اینگونه تصور کرده که حتما آن دسته از مردم که در بهشت یا جهنم دیده شدهاند در عالم واقع در جهنم و بهشت هستند، حال اینکه این تصور اشتباه ونشأت گرفته از کم اطلاعی نسبت به مسائل عقیده، و عدم آگاهی از اسرار شریعت میباشد، زیرا آن دسته از مردم که در بهشت یا جهنم دیده شدهاند، مشاهدهی آنها در عالم مثال بوده هست نه در عالم واقع، در نتیجه این اعتراض یا تعارض ظاهری دفع میگردد، که اگر عالم برزخ وجود دارد چرا این گروه قبل از قیامت در بهشت یا جهنم قرار گرفتهاند. برای فهمیدن این قضیه بهتر است نسبت به اصطلاح عالم مثال شناخت صحیح و کامل داشته باشیم.
وجود انسان متشکل از جسم عنصری و روح میباشد، تا زمانی که جسم نباشد روح معلق و بدون تکلیف بوده و با یافته شدن جسم وترکیب روح و جسم، شکل انسانی صورت میگیرد. اما در مورد عالم مثال، علامه شاه ولی الله دهلوی رحمة الله علیه میفرمایند: از روشنی احادیث و روایات بسیاری این حقیقت ثابت شده که در دنیا، عالم غیر عنصری نیز وجود دارد، که معانی در آن به شکل مناسب خود نمایان میشود، و اشیاء قبل از یافته شدن در زمین، آنجا به نوعی متحقق میگردند. به طور نمونه چند حدیث ذکر میشود که دلالت بر عالم مثال دارد.
درحدیث آمده: هنگامی که خداوند صله رحم را آفرید، در مقابل خداوند ایستاد و گفت: بار الها این جایگاه پناه برنده به تو هست از قطع کننده صله رحم.
پیامبر اکرم فرمودند: الله متعال روز قیامت روزها را به شکل واقعی آنها مبعوث میکند، جمعه را درخشان وروشن مبعوث می گرداند.
به صحابه عرض کردند: آیا شما می بینید آنچه را که من مشاهده می کنم؟ همانا من فتنه هایی که بر سر شما میآید را همانند قطرههای باران میبینم.
و از همین قبیل حدیث کسوف هست، پیامبر عرض کردند که در نماز، بهشت و جهنم برای من متصور گردید، دست مبارک را دراز کرده تا از انگور بهشت بردارد، و نیز در جهنم همان زنی را مشاهده کرد که گربهای را تاحد مرگ شکنجه کرده بود.
در جریان معراج نیز همین اتفاق افتاد، پیامبر اکرم صلی الله علیه وسلم که از مکه به بیت المقدس سیر کردند، تمام انبیاء در آنجا منتظر ایشان بودند و به امامت وی نماز خواندند، سپس دوباره نبی کریم صلی الله علیه وسلم در آسمانها با برخی از انبیاء ملاقات داشتهاند، این در حالی هست که انبیاء در قبور خود دفن هستند، به استثنای حضرت عیسی علیه السلام که ملاقات وی با جسم واقعی وی بوده. از این معلوم میشود که اقتدای انبیاء در بیت المقدس، و ملاقات برخی در آسمانها، در عالم مثال بوده هست، وبه عنوان مثالی دیگر میتوان به حدیث حضرت بلال رضی الله عنه اشاره کرد که پیامبر اکرم صلی الله علیه وسلم به وی بشارت داد که صدای پایش را در بهشت شنیده، در حالیکه حضرت بلال زنده بود.
الدلائل:
ـ في فتح القدير:
أموات وأحياء مرتفعان على أنهما خبران لمحذوفين، أي: لا تقولوا لمن يقتل في سبيل الله هم أموات بل هم أحياء، ولكن لا تشعرون بهذه الحياة عند مشاهدتكم لأبدانهم بعد سلب أرواحهم، لأنكم تحكمون عليها بالموت في ظاهر الأمر، بحسب ما يبلغ إليه علمكم الذي هو بالنسبة إلى علم الله كما يأخذ الطائر في منقاره من ماء البحر، وليسوا كذلك في الواقع، بل هم أحياء في البرزخ. وفي الآية دليل على ثبوت عذاب القبر، ولا اعتداد بخلاف من خالف في ذلك، فقد تواترت به الأحاديث الصحيحة ودلت عليه الآيات القرآنية.([1])
ـ في فتح الباري:
قول قتادة إن الله أحياهم حتى سمعوا كلام نبيه توبيخا ونقمة انتهى وقد أخذ ابن جرير وجماعة من الكرامية من هذه القصة أن السؤال في القبر يقع على البدن فقط وأن الله يخلق فيه إدراكا بحيث يسمع ويعلم ويلذ ويألم وذهب بن حزم وبن هبيرة إلى أن السؤال يقع على الروح فقط من غير عود إلى الجسد وخالفهم الجمهور فقالوا تعاد الروح إلى الجسد أو بعضه كما ثبت في الحديث ولو كان على الروح فقط لم يكن للبدن بذلك اختصاص ولا يمنع من ذلك كون الميت قد تتفرق أجزاؤه لأن الله قادر أن يعيد الحياة إلى جزء من الجسد ويقع عليه السؤال كما هو قادر على أن يجمع أجزاءه والحامل للقائلين بأن السؤال يقع على الروح فقط أن الميت قد يشاهد في قبره حال المسألة لا أثر فيه من إقعاد ولا غيره ولا ضيق في قبره ولا سعة وكذلك غير المقبور كالمصلوب وجوابهم أن ذلك غير ممتنع في القدرة بل له نظير في العادة وهو النائم فإنه يجد لذة وألما لا يدركه جليسه بل اليقظان قد يدرك ألما أو لذة لما يسمعه أو يفكر فيه ولا يدرك ذلك جليسه وإنما أتى الغلط من قياس الغائب على الشاهد وأحوال ما بعد الموت على ما قبله والظاهر أن الله تعالى صرف أبصار العباد وأسماعهم عن مشاهدة ذلك وستره عنهم إبقاء عليهم لئلا يتدافنوا وليست للجوارح الدنيوية قدرة على إدراك أمور الملكوت إلا من شاء الله وقد ثبتت الأحاديث بما ذهب إليه الجمهور كقوله إنه ليسمع خفق نعالهم وقوله تختلف أضلاعه لضمة القبر وقوله يسمع صوته إذا ضربه بالمطراق وقوله يضرب بين أذنيه وقوله فيقعدانه وكل ذلك من صفات الأجساد. ([2])
ـ وفي حجة الله البالغة:
اعلم أنه دلّت أحاديث كثيرة على أن في الوجود عالما غير عنصري تتمثل فيه المعاني بأجسام مناسبة لها في الصفة، وتتحقق هنالك الأشياء قبل وجودها في الأرض نحوا من التحقق، فإذا وجدت كانت هي هي بمعنى من معاني هو هو، وإن كثير من الأشياء مما لا جسم لها عند العامة تنتقل وتنزل، ولا يراها جميع الناس، قال النبي صلى الله عليه وسلم: لما خلق الله الرحم قامت فقالت هذا مكان العائذ بك من القطيعة، وقال: أن البقرة وآل عمران تأتيان يوم القيامة كأنهما غمامتان أو غيايتان أو فرقان من طير صواف تحاجان عن أهلهما ، وقال: تجيء الأعمال يوم القيامة فتجيء الصلاة ثم تجيء الصدقة، ثم يجيء الصيام الحديث، وقال: أن المعروف والمنكر لخليقتان تنصبان للناس يوم القيامة، فأما المعروف فيبشر أهله، وأما المنكر فيقول: إليكم إليكم، ولا يستطيعون له إلا لزوماوقال: أن الله تعالى يبعث الأيام يوم القيامة كهيئتها، ويبعث الجمعة زهراء منيرة.([3])
([1]) فتح القدیر/ج1/ص 297/سورة البقرة/الآیة:154/دارالوفاء.
([2]) فتح الباري شرح صحیح البخاري/ج3/ص298/کتاب الجنائز/رقم :1369/دار السلام.
([3]) حجة الله البالغة/ص70/ القسم الأول: فی القواعد الکلیة/ دارابن کثیر.
و الله اعلم بالصّواب
آدرس فتوا:
https://hamadie.ir/fiqh/?p=967
مدرسه دینی اصحاب الصفه زاهدان، دارالافتاء مجازی حمادیه، اهل سنت و جماعت بر اساس فقه حنفی
کپی و انتشار فتاوی با ذکر نام منبع «مدرسه دینی اصحاب الصفه زاهدان، دارالافتاء مجازی حمادیه» و آدرس فتوا مجاز می باشد و انتشار بدون ذکر منبع و آدرس شرعاً مجاز نمی باشد.