مفهوم حدیث: (من اقتبس علماً من النجوم اقتبس شعبة من السحر زاد ما زاد) چیست؟ و آیا این حدیث صحیح است یا نه؟ لطفا ضمن وضاحت و بیان صحت و عدم صحت حدیث، این مطلب را نیز بیان بفرمایید: که آیا قول أطبّا و کسانی‌که از این حدیث بر علم نجوم و حوادثی‌که طبق پیش بینی‌ها بر حوادثی‌که رخ می‌دهند دلیل می‌گیرند و آن را به علم نجوم ربط می‌دهند درست است یا نه در حالی‌که (مسئله‌ی نجوم) مسئله‌‌ای خلاف شریعت بوده است؟

الجواب باسم ملهم الصواب

مفهوم حدیث چنین است: هر کس شمه و حصه‌ای از علم نجوم فرا بگیرد، گویا حصه‌ای از سحر  و جادو را فراگرفته‌ است. و هر چه بیشتر از علوم نجوم فرا بگیرد، گویا به همان اندازه سحر و جادو را تعلیم گرفته است.

برای این‌که بهتر  به مفهوم حدیث پی ببریم، و این‌که کدام نوع از نجوم و جادوگری مورد مذمت است، بهتر است در ابتدا مواردی را در مورد سحر به عنوان مقدمه بیان کنیم:

   جادو از خود اقسام و انواع فراوانی دارد که مجال ذکر و تفصیل شان در اینجا نیست و فقط به ذکر نام هر قسم بسنده می‌کنیم:

 حضرت مولانا محمد عمر سربازی اقسام سحر را  در تفسیر خود این‌گونه ذکر می‌کنند:

1 ـ سحر کلدانیان (سحر کشدانیین) از همه سحرها قویتر شناخته شده…؛

2 ـ سحر اصحاب اوهام و نفوس قویه (این از حقائق طبیعی است که انسان روحاً دارای قدرت تصرف قوی است…)؛

3 ـ سحر استعانت از ارواح ارضیه.(ارواح ارضیه اجنه و شیاطین‌اند که بصورت نامرئی در زمین به سر می‌برند…)؛

4 ـ سحر تخییلی: ساحر به کمک این سحر، در قوه‌ی تخییلیه شخص تصرف می‌کند…؛

5 ـ سحر اعمال هندسیّه: اثری است که بصورت خارق العاده و فراتر از تصور انسان، در نتیجه بعضی اعمال هندسی و فرمول‌های ریاضی ظاهر می‌گردد…؛

6 ـ سحر استعانت از خواص ادویه: وجود خواص در اطعمه و انواع روغن‌ها و گیاهان انکار ناپذیر است…؛

7 ـ سحر تعلیق القلب: به وسیله این سحر، ساحر بر قلب دیگری اثر گذاشته. و او را قلباً فریفته یا تابع خود یا دیگری می‌گرداند…؛  

8 ـ سحر سعی به نمیمه: گاهی انسان با نمیمه و سخن چینی قادر می‌شود دل افرادی را به دست آورد و به مطلوبش برسد…؛

از میان این هشت قسم سحر، دو قسم اول کفر صریح و محض‌ هستند و حکم سایر اقسام آن، بستگی به مورد کاربرد و هدف آن دارد. اگر مورد هدف مشروع باشد، جایز وگرنه ناجایز و در مواردی‌که نتیجه کفر آمیز باشد، خطر کفر به همراه خواهد داشت».[1]

سحر؛ حیقیت یا وهم؟

«این مسئله نزد علما و محققان مورد اختلاف است که آیا سحر با این همه شعبده‌ها و افسونگری‌های خارق العاده، یک امر حقیقی و آن‌چنان‌که ظاهر می‌شود، می‌باشد یا فقط یک پدیده تخیّلی و وهمی است که در نتیجه تصرف شاعر در مشاعر و ابصار مردم، در قوه‌ی تخییلی و نظر ظاهری آنان به وجود می‌آید؟

بعضی از بزرگان اهل سنت مخصوصا شیخ ابوبکر جصّاص رازی و شیخ ابو جعفر استرآبادی و… و معتزله، براین‌اند که سحر حقیقتی ندارد و فقط یک نوع تصرف در وهم و خیال مردم است.

   اما جمهور علما و دانشمندان سحر را پدیده‌ای حقیقی می‌دانند که فی الواقع و در خارج وجود خواهد داشت. دلیلی بر ناممکن بودن آن در خارج وجود ندارد، بلکه دلایل عقلی و نقلی زیادی بر وجود حقیقی آن هست…».

   مهم است بدانیم حکم شرعی ساحر و جادوگر چیست؟ در این مورد شریعت قاطعانه فیصله کرده است. در دیدگاه مذاهب اربعه اهل سنت، ساحر اگر مشغول سحرهایی است‌که حالات باطنی مردم را تغییر داده و آنان را به سر حد کفر رساند. اگر زن است مانند زن مرتد، باید زندان شود تا توبه نماید و اگر مرد است، باید قتل شود  و چنانچه سحرش منجر به قتل نفس می‌گردد، زن باشد یا مرد، حکمش مانند حکم قطاع الطریق(راهزنان) است و باید قتل شود.

      از نظر فقه و نیز طبق تعلیمات شیخ «ابو منصور ماتریدی» رحمه الله، تمام اقسام سحر ـ چنان‌که گفته شد ـ کفر نیستند. اگر چه بعضی ناجایز و حرام‌اند. فقط آن نوع سحر که در آن عملیات، الفاظ و عقاید کفرآمیز و مشرکانه باشد، تعلیم و تعلم آن و عمل بر آن حرام و کفر است. در این صورت اگر کسی به قصد اطلاع از جزییات و ماهیت و بعد ردّ و ابطال و دفع این سحر، آن‌را فرابگیرد، به قدر ضرورت و بر مبنای دفع مضرت، جایز است گرچه عبادت و موجب ثواب نیست…».[2]

   و همین‌گونه است علم نجوم و تنجیم، که افراد منجِّم بوسیله برخورد برخی از ستارگان و ایجاد تشکیلات  فلکی دلیل می‌گیرند بر حوادث و وقائعی که در زمین رخ می‌دهد. مثل آمدن باران و وزش بادها و خبر دادن از اموری‌که هنوز رخ نداده‌اند و در آینده رخ می‌دهند و بدین‌گونه ادعا کردند که علم غیب می‌دانند، و تاثیر در باد‌ها و باران را از ستارگان ‌دانستن، در حالی‌که فقط خداوند از چنین اموری علم دارد و عالم الغیب است. و هر آنچه در زمین از هر نوع تغییرات و تحولات رخ می‌دهد همه به امر خداوند است. لذا چنین ادعایی و موثر دانستن ستارگان در وزش بادها و آمدن باران ـ چنان‌که برخی افراد جاهل چنین عقیده دارند ـ کفر و شرک هستند و احادیث در مذمت تعلیم همین نوع از سحر و نجومیات وارد شده اند.

بنابراین باید دانست از نظر شریعت مطلق سحر و نجوم حرام نیست. بلکه آن‌چه را که در مورد سحر شریعت حرام قرار داده است، نحوه استفاده از سحر است و گرنه یادگیری سحر به اندازه‌ای که بتوان از ماهیت و جزییات آن مطلع شد و بر ساحران کید‌شان را رد کرد بلا مانع است.

    و علوم نجوم شناسی تا مادامی‌که موجب فساد عقیده نگردد مشکلی ندارد. زیرا در نجوم شناسی فواید بسیاری است برای کسانی‌که از نحوه استفاده و بکار گیری آن آگاهی دارند.

«انسان‌ها در هر نکته‌ای از عالم قرار بگیرند، جهت شرق و غرب را می‌توانند از طریق نجوم تشخیص دهند. راست کردن قبله نیز به وسیله ستارگان انجام می‌گیرد امروزه با وجود آن‌که پیشرفت‌های چشم‌گیری که نصیب بشر شده بازهم ملوانان و در مواردی خلبانان بدون ستاره‌ها نمی‌توانند در دریا و فضا راه‌شان را تشخیص دهند…»([3])

حدیث مذکور صحیح است زیرا تمام رواتش طبق تایید علمای جرح و تعدیل، ثقه هستند لذا در آن ضعفی مشاهده نمی‌گردد. و کسانی‌که از حدیث برای علم نجوم دلیل می‌گیرند؛ در این مورد باید گفت: این حدیث در مذمت ونکوهش علم نجوم می‌باشد. نمی‌توان دلیل بر علم نجوم گرفت. البته طبق توضیح علما این در صورتی است که موجب فساد عقیده گردد.

الدلائل:

 ـ وفی شرح سنن أبی داوُد، قال العلامة احمد المقدسی (المتوفی: 844 هـ ق):

فکما أن تعلم السحر و العمل به حرام. فکذا تعلم النجوم و الکلام فیه حرام، و المنهی عنه ما یدعیه أهل التنجیم من علم الحوادث و الکوائن التی لم تقع و ستقع فی مستقبل الزمان، ثم یجیء و یزعمون أنهم یدرکون معرفتها بسیر الکواکب فی مجاریها و اجتماعها و افتراقها، و هذا تعاط لعلم استأثر الله به.

   و أما علم النجوم الذی یعرف به الزوال و جهة القبلة و کم مضی و کم بقی فغیر داخل فیما نهی عنه، و من المنهی عنه التحدث بمجیء المطر، و وقوع الثلج، و هبوب الریاح، و تغیر الأسعار…([4])

 4 ـ و أیضا:

(قال: قال: أصبح من عبادی مؤمن بی و کافر) قال القرطبی: ظاهره أنه الکفر الحقیقی؛ لأنه قابل المؤمن الحقیقی، فیحمل علی من اعتقد أن  المطر من فعل الکواکب و خلقها، لا من فعل الله! کما یعتقده بعض جهال المنجمین و الطبائعیین و العرب،  فأما من اعتقد أن الله هو خالق المطر، ثم تکلم بهذا القول فلیس بکافر، لکنه مخطیء من وجهین، أحدهما: أنه خالف الشرع فإنه قد حذر من هذا الإطلاق.

 5 ـ و فی الآداب للبیهقی، قال الإمام أبوبکر أحمد بن حسین البیهقی:

باب كراهية اقتباس علم النجوم وإتيان الكهان:

عن ابن عباس، أن رسول الله صلى الله عليه وسلم قال: «من اقتبس علما من النجوم اقتبس شعبة من السحر زاد ما زاد» قال إسماعيل: أنبأنا به علي في موضع آخر، فقال فيه عن ابن عباس، أنه قال: سمعت النبي صلى الله عليه وسلم، يقول: ثم ذكر الحديث وروينا عن ابن عباس، أنه قال في قوم يكتبون أبا جاد، وينظرون في النجوم: وما أرى من فعل ذلك له عند الله من خلاق.([5])

6 ـ و فی بستان الأحبار مختصر نيل الأوطار:

وعن ابن عباس رضي الله عنهما قال : قال رسول الله: «من اقتبس علما من النجوم اقتبس شعبة من السحر زاد ما زاد». رواه أحمد وأبو داود وابن ماجة.([6])


([1]) تفسیر تبیین الفرقان، ج3/ ص 106 تا 111، (اقسام سحر). . انتشارات شیخ الإسلام أحمد جام.

([2]) منبع سابق، ج3/ ص 120 و 121.

([3]) همان، ج 15/ ص 36.

([4]) شرح سُنن أبی‌داوُد لإبن رسلان، ج15/ ص 660، رقم الحدیث: 3905، کتاب الطب/ باب فی النجوم، تحقیق: یاسرکمال و دیگران،الفیّوم: دارالفلاح، الطبعة الأولی.

([5]) الآداب للبیهقی مترجم: (عبداللطیف ناویی) ص 204، باب: 114، ناشر: سروچ. الطبعة الأولی.

([6]) بستان الاحبار مختصر نيل الاوطار، ج4/ ص12 ـ عن «الشاملة».  المصدر: موقع شبكة مشكاة الإسلامية،  

و الله اعلم بالصّواب

آدرس فتوا: https://hamadie.ir/fiqh/?p=2343
مدرسه دینی اصحاب الصفه زاهدان، دارالافتاء مجازی حمادیه، اهل سنت و جماعت بر اساس فقه حنفی
کپی و انتشار فتاوی با ذکر نام منبع «مدرسه دینی اصحاب الصفه زاهدان، دارالافتاء مجازی حمادیه» و آدرس فتوا مجاز می باشد و انتشار بدون ذکر منبع و آدرس شرعاً مجاز نمی باشد.